بهارخواب

شعرها و نوشته های مجید شفیعی

Friday, December 10, 2004

مجموعه شعر من

کجاست من هرکجایی ام
مجید شفیعی
ناشر: ماریه
تاريخ نشر: 1379
جلد: شوميز
تعداد صفحات: 96
نوبت چاپ: اول
ISBN: 964-92014-1-6
قيمت: 980 تومان



چند شعر از این مجموعه

جغرافیا
جابلقا را که از نقشه پاک کردیم
خوارزم را که گریستیم
از نیشابور جز پوست مه
چیزی نبود
که بنویسیمش

فیروزه ای بر انگشت نشاندیم
شاهدی جر اشک
مه ای فیروزه رنگ

از نیشابور جز انگشتی کبود
بر نقشه نمانده بود
از پوست جز تنی پاک
از پا جز همه تاول های جابلقا
و از جغرافیا
تنها همین مانده بود
آبان ماه 1377

تکه های دلت
تکه های دلت
بر پوست آهوان
و بوی نگاهت
از نافه گشاده شان
مریم ها و مرغ ها را بر لحاف سبز باغ می شکوفند

بلقیس ِ بهار

توری از ترانه هایت را بر ابرها گستراندی
اما در نگاه آهوان
شاعری در جامه زخم
از مریم ها مرهمی پوشید

از لحاف سرخ باغ مرغی پرید
تا بوی این نگاه را بر دامنت بخواند
هان چه آوردی؟
پیغام سلیمان مریم پوش را
توری از اشک هایت بر باغ گسترده شد

آه
تکه های دلت
مریم های دیده گانت
مهرماه 1375

شب ِدست ِ مادرم
تا از جیحون ترین رودبار رویای من
جوهر کابوس افتاده بر خواب هایم را پاک کنی،
رمل های تشنه در چشم های من
به ستارگان بی نامی بدل شده اند

حالا اگر
حنا را از شب دست مادرم
بر چشم بگذارم
آیا ستارگان
نام های خود را به یاد می آورند

و صحرایی که بر کاغذ
کهربائی شده است
به نشانی آسمان گمشده ای...
یا اگر
عطر نعنا و عناب
بر گیسوان مادرم بنشیند
رقص اسمان
می چکد بر کشتزاران مغموم حنا؟

یشم مه گرفته ای ترا به سمت قصه های مه گرفته می برد
از واژه های عناب و نعنا حالی بپرس
به شهرزاد
خواب هایم را نشان بده

و
با نام ستارگان شب ِ دستان ِمادرم
بیا.
آذرماه 1377