بهارخواب

شعرها و نوشته های مجید شفیعی

Sunday, January 22, 2006

معبد من



گاهی اوقات


گاهی اوقات غلتیدن در قلمروهایی دیگر می تواند برخلاقیت ما بیفزاید ومواد خامی باشدRAPHAEL برای آفرینشهای هنری وادبی. دیدن یک تابلوی نقاشی, نقش یک قالی گبه, گلیم وگاهی حس می کنم روحم نیاز به قطعه ای از برامس دارد یا پرلودی از باخ یا شنیدن قطعاتی از گوستاو مالر .گاهی مفتون تابلویی از ونگوک می شوم نیاز به هرم گندمزاران نقاشیهایش دارم یا هنگامی دیگر می خواهم در سکوت جنگلهای نقاشیهای ایوان شیشکین غرقه گردم .مسیح زرد گوگن را چند باره ببینم ودر سیلان رنگارنگ نقاشیهای مانه روحم را شستشو دهم.محمد نوری وپری زنگنه وکوروش یغمایی وبنان وخوانساری و...راچند باره بشنوم
معابد

در دهه هاي اخير ديگر موزه آن تعريف قديم را بر نمي تابد تعريف ديگري يافته تعريفي جامع تر زيباتر وآسماني تر؛ كه هيچيك نمي دانستيم؛ شايد كه اين تعريف خارج از بحثها ي جدي ارباب تاريخ وهنر اين سرزمين بوده است كه اگر نبود شايد درك تاريخي و هويت ما رنگ وروي ديگري مي يافت؛ جداي ازآن چيزي كه درحال بر آن صحه گذاشته اند
روزی را به یاد دارم

روزي را به ياد دارم ودرسي را واستادي را. درس آشنايي با موزه هاي جهان بود استاد گفت:شما بگوييد وما هيچيك جوابي نداشتيم ويا اگر

Fra Angelico

جوابي هم بود بسيار تر پيش از اينها گفته آمده بود.او گفت:تعريف جديد موزه اينست
موزه ها معابد جهان معاصرند
و من به اين فكر مي كردم كه موزه هاي ايران را بايد از اين تعريف منفك نمود.چرا كه اصولا در تعريف موزه نمي گنجند تعريف موزه اجل آن مكانهاي سرد ونمور و تاريكي است كه نه امنيت دارد؛ نه گنجينه دانايي است ونه روان را تسلي مي دهد
اين محيطهاي خفقان آور ِ عهد دقيانوس بيشترازآنكه معبد باشند گورستان هستند. گورستان ِ آن همه اشيايي كه شايد حلقه هاي مفقوده اي باشند كه اندك اندك در حال پوسيدند
به اندازه تمام اشيایی كه بزرگترين و به اصطلاح آ برومندترين موزه كشور يعني موزه ايران باستان به صورتي بيمار در معرض نمايش گذاشته در داخل پستووگنجه وكارتن وجعبه و انبار تنگاتنگ هم در شرايطي بسيار ناگوار نگهداري مي شوند.اينها هم شايد اسير بيماري تاريخ شده اند
و ما كه خود دانش آموخته اين رشته ها هستيم سردر پي كار ديگري داريم كه نه ربطي به معبد دارد
نه موزه ونه تاريخ
معبد من نوشتن است فضایی که هیچگاه نمی خواهم از آن بگسلم

گریز
Goya
گفتم فضا وبه خاطر آوردم که آرشیتکتهای کشوری مثل ایتالیا , ژاپن و... چقدر به اهمیت فضا واقفند وبه آن ارج می نهند. هر چقدر آنان به روح فضا اهمیت می دهند ما به آن بی اعتناییم چرا که انسان را نمی بینم وبه آن نمی اندیشیم
سعی آنها دراین است که بیننده در حظ فضا غرقه گردد؛ طوریکه تمایل روحی او در جهت ماندن باشد نه گریختن.فضاهای شهری ما طوری طراحی شده اند که فرد سعی در گریختن دارد فضای موزه ها نیز همینطوروبه همین ترتیب فضاهای آموزشی ورزشی و فرهنگی و


در معرفی آثار سیریانی از کتاب ماه هنر شماره 47و48



سیریانی در سال 1936در پرو متولد شد ودر سال1964به فرانسه رفت وطرح های متعددی ارائه داد.پروپه های خانه کودک ساختمان یاد بود جنگ بزرگ پرون و موزه شهر آرل از شاهکارهای معماری است. وی در واقع جنبش معماری مدرن را با جدیت وپشتکار از طریق کار در روی فضا و بهره گیری مناسب از نور طبیعی و رنگ تداوم بخشید
به نظر سیریانی فلسفه وجودی موزه در گرو حضورنور و نحوه هدایت آن است
از دیدگاه فردریک ادلمن موزه یاد بود جنگ به لحاظ اختصاص دادن مناسب نور طبیعی نماد حقیقی نبوغ در سازماندهی صحیح فضای داخلی است
سیریانی بر این اعتقاد است که در مقابل مکان با عظمت در بردارنده جنگل دریاچه و قلعه قدیمی و همچنین در برابر موضوع یادبود هنگامی که پیش داوری متوقف می گردد دفعتا وبه طور کامل فقط زیبائی وجود دارد که تماما روح انسان را تسخیر می کند وبر می انگیزد .معماری در طبیعت مولد آرامش است و نمی تواند مهمل و حضور یا عدم حضور روشنایی و مسیرهای دسترسی از عوامل مهم آن است


من در دوران تحصیل به مدد دنیای مجازی گشت وگذاری داشتم به موزه های اسپانیا ضیافتی در نور وعطر ورنگ بهتر دیدم شما رانیز در این حظ شریک گردانم.
DON JOSE LZARO GALDIANO 1-2-3

MASTERWORKS FINE ART INC/ Pablo Picasso

DEL PRADO 1-2-3-4


Goya


شعری از من

کودک

کودک نگاه کرد وپرید
رویای سیب بر فراز ابر
خانه ای سر به زیر
سقفی سر به مُهر
خندۀ دیوار
چینهای مادر بزرگ

تکاند خود را از رویا
نگاه کرد آسمان به خاک
رویای کودکی می پرید از مغاک

غول می دوید در به در به دنبال قصه اش
قصه می دوید دربه در به دنبال چراغ
راه خسته بود
دهان قصه شکسته بود
سیب روشن بود همچنان