شكل دگر خنديدن
مدت دو سال است كه مشغول تهيه و گردآوري مجموعه اي هستم با نام طنزدر ادبيات كهن ايران كه تا به حال هشت جلد آن براي چاپ آماده شده است اين مجموعه براي نوجوانان تهيه شده است. به هر كتاب قابل تاملي كه برخوردم حكايات طنز رااز آن دستچين كردم. به عنوان مثال كتاب ِ روضةخلد كه كتابي آكنده از حكايات ِ حكمي و تعليمي است يا كتاب ِفيه مافيه كه سلسله گفتارهاي عرفاني مولاناست.بعد از اتمام تهيه وگرد آوري اين مجموعه به طنز در ادبيات معاصر ايران خواهم پرداخت
گرچه از روز ازل خرم وشادان بودم
عشق آموخت مرا شكل دگر خنديدن
مولوي
ازكتابهايم
اين كتاب در انتشارات منادي تربيت به چاپ رسيده است.اين انتشارات يكي از معتبرترين ناشران حوزه كودك ونوجوان است كه اهتمام آن بيشتر در جهت چاپ آثار تاليفي است.برگزاري نمايشگاهايي در داخل وخارج از كشور وعرضه محصولات نوشتاري در عرصه هاي
بين المللي از عمده فعاليتهاي اين نشر معظم مي باشد
ملانصرالدين وعمران صلاحي
از فكاهه ها وهزلها وطنزهاي ملا چه شعرهاي تامل برانگيزي ساخته بود! شعرهايي كه غمي مواج درون هريك موج مي زدوسوية تراژيك آن همه حكايات را كه عمري به آنها خنديده بوديم عيان مي ساخت يادش گرامي باد
قضيه من وملا هنوز تمام نشده است.در سال 1366 داشتم لطيفه هاي ملا را مي خواندم بعضي از آنها باعث شد شعرهاي ملا نصرالديني بگويم اسم اين شعرها را گذاشتم آب در غربال يكي دوتا از آنها اينجا وآنجا چاپ شده است.ناشران از چاپ كتاب شعر پرهيز مي كنند
اگر اژدهايي دهان مي گشود
دري باز مي شد به درياي سرد
نگاه نگاري اگر خيره مي شد به او
.دري باز مي شد به شرم
جهان
واو سالها مشت مي زد به در
دري داشت پيوسته بر دوش خود
وروزي از آن در گريخت
قايق
با قايق كفش
روح غريبي روي امواج خيابان در گذر بود
!با كفش قايق
فرياد زد
من مرده ام
زير درختي
در راهي بي عابر
و برگشت در جاده اي
جنازه اي مي بردند
از فروشنده سئوالي كرد
?قيمت انسان متري چند است
عكس
ازخود
آن را نشان من داد
پرسيد
!با اين مشخصات كسي را نديده اي
دوبرابر
مرد لوچي مي گفت
!روي زيبا دو برابر شده است
جهل هوشيار
پيش از آنكه پاز بگويد
هر اتاقي مركز زمين است
تو ميخ ات ر اكوبيدي بر خاك وگفتي
دستهايش رادر باغچه بكارد
تو پاهايت را در باغ كاشتي
ومحصولي را كه مي خواستي برداشتي
وبر درخت زردآلو خواندي
گاهي شتر بالداري را
از فراز بام پراندي
برابر آينه
ايستادي و گفتي
من كيستم
اگر اين تصوير شكسته نيستم
كمان گرفتي
كمين كردي
وبا اولين تير
خود را نقش زمين كردي
روزي
خود خبر مرگ خويش را آوردي
تو را مي ستايم
!اي جهل ِ هوشيار
آنها نه تنها سينماگر بلكه مورخان موشكافي بودند كه هر يك از آثارشان گواه حقيقتي است كه از دل ژرف كاوي عظيمي بيرون كشيده شده است.توت فرنگي هاي وحشي وآگرانديسمان را هزار باره مي بينم وبر روح بلند اين دواستاد درود مي فرستم.