گفتگو با روزنامه ایران
امروز با مجيد شفيعى
گروه فرهنگ و هنر ـ ساير محمدى: مجموعه شعر «كجاست، من هر كجايى ام؟» اولين كتاب مجيد شفيعى بود كه در سال 1379 منتشر شد. به دنبال آن كتاب هاى «قند و نمك» و «لطيفه هاى بهارستان» و «روباهى كه گول خورد»، «مار خشمگين» و «روباه و غازهاى وحشى» را كه بازآفرينى ادبيات كلاسيك فارسى بود، در قالب داستان هاى كوتاه براى نوجوانان منتشر كرد، مجيد شفيعى متولد ۱۳۵۰ ساكن قزوين و فارغ التحصيل رشته موزه دارى است. وى هم اكنون مجموعه داستان هاى كوتاه خود را به نام «قصه هاى خوشبو» و «تدبير روباه» و «شاهزاده بابل» در سه كتاب زير چاپ دارد.
اقاى شفيعى، اغلب آثار شما گويا بازآفرينى از ادبيات كلاسيك فارسى است. چه آثارى را براى بازآفرينى انتخاب كرده ايد؟
كتاب «قند و نمك» را بر اساس « زهرالربيع» بازآفرينى كردم و «لطيفه هاى بهارستان» بازآفرينى حكايت هاى طنز از بهارستان جامى است. يا «روباهى كه گول خورد» بازآفرينى حكايتى از مرزبان نامه است و «مار خشمگين» هم بر اساس مرزبان نامه بود. «روباه و غازهاى وحشى» هم از «فرائدالسلوك» گرفته شد.
وجه غالب آثارتان بازنويسى و بازآفرينى متون كهن ادب فارسى است، شما با چه انگيزه و اهدافى به سراغ اين آثار رفته ايد؟
داستان هايى كه من نوشته ام، بازنويسى يا بازآفرينى صرف آثار كلاسيك نيست. يعنى من در بازآفرينى اين آثار اصولى را در نظر داشتم كه بر اساس آن كار كردم. آنچه كه از آثار كلاسيك بازنويسى مى شود و شده چندان موفق و خوب نيست. يعنى آن بازنويسى ها نيازهاى مخاطبان نوجوان را برآورده نمى كند و از چشم يك نوجوان و يك كودك به موضوع نگاه نكرده اند.
ويژگى كار شما چيست؟ يعنى چه مؤلفه هايى را در نظر داشتيد؟
اغلب بازنويسى ها در گذشته، به سفارش ناشران بوده، كار سفارشى هم عموماً به مخاطب نمى انديشد و اثر موفقى از كار در نمى آيد. ولى من بر اساس توصيه و سفارش كار نكردم. حس مى كردم براى آن گروه هاى سنى كه مى نويسم جوابگوست. بازتاب چاپ اين آثار هم تاكنون خوب بوده است.
ملاك گزينش داستان ها چه بود؟
من در مطالعات ادبيات كلاسيك ديدم داستان هايى وجود دارد كه در آنها به مسائلى پرداخته مى شود كه با بال و پر دادن به موضوع و بزرگنمايى آن بخشى از خلأ ادبيات كودك و نوجوان را پر مى كند. من اغلب داستان هايى را براى بازنويسى و بازآفرينى انتخاب كرده ام كه تاكنون كسى روى آنها كار نكرده بود. مثلاً «فرائد السلوك» را كسى كار نكرده بود. يا آن دسته از آثارى هم كه كار شده به زعم من موفق نبوده است.
يك مجموعه شعر منتشر كرده ايد. اما ديگر خبرى نشد. آيا ديگر شعرى نمى گوييد يا...
من به سرودن شعر كه ادامه مى دهم ولى وضع نشر كتاب هاى شعر الان بسيار بغرنج است.مردم شعر نمى خوانند، ناشران كتاب هاى شعر چاپ نمى كنند. من يك مجموعه شعر آماده كرده ام اما چاپ نشده باقى ماند. چون شعر خواننده ندارد، چاپ كتاب شعر بنا به اظهار ناشران مقرون به صرفه نيست. اغلب ناشران مى خواهند كه براى چاپ كتاب شعر خودمان سرمايه گذارى كنيم كه من هيچ وقت زير بار نرفتم و نمى روم. هم رنج نوشتن و سرودن را تحمل بايد بكنيم، هم براى چاپ آن هزينه كنيم؟ فكر نمى كنم عاقلانه باشد. از نظر عرف هم درست نيست.
«قصه هاى خوشبو» كه زير چاپ داريد، شامل چند داستان است، چه سالى نوشته شدند و ...
اين مجموعه شامل ۱۸ داستان بسيار كوتاه است كه از زبان يك كودك روايت مى شود. من براى نوشتن اين داستانك ها سعى داشتم در قالب يك كودك و از چشم يك كودك دنيا را ببينم و تمام دغدغه ها و رؤياهاى دنياى رنگين كودكان را نشان بدهم. كودك دنياى واقعى و دنياى تخيلات خودش را در هم مى آميزد و هيچگونه تفكيكى بين اين دو دنيا نيست. اين داستان ها را من بر اساس تجربه هاى دنياى كودكى خودم گفته ام. اين داستان ها را بارها بازنويسى كردم و مدت ها روى آنها كار كردم تا سرانجام شكل نهايى خودشان را پيدا كردند و براى چاپ آماده شدند.
این گفتگو را در اینجا می توانید بخوانید
در ضمن نسخه پی دی اف آن نیز اینجاست