بهارخواب

شعرها و نوشته های مجید شفیعی

Thursday, September 29, 2005

همه آن روزها

بیهوده نبود

وقتي به روزهاي گذشته فكر مي كنم وقتي به آن مي انديشم كه كلام معجزه گر، گاه مسير زيستن آدمي را تغيير مي دهد و يك تلنگر، يك فضاي آكنده از شهود گويي تمام آن زمين بارور را به زايش وا مي داردو باغ چهره مي گشايد، مي گويم: بيهوده نبودحتي تماشاي حوضي كه كاشيهاي معرق منارهاي مسجد جامع را در بغل گرفته بود

آن خلوتها

آن خلوتها و آن دوره هاي عجيب افسردگي، ترديد و ترديد وترديد و ديدن خويش در ساحت ديگري از هستي همان كه تا آن وقت نزيسته بودمش زيستن زيستن زيستن و شعر كه حاصل اين زيستنها بود و بعد شروع نوشتن داستانهايم،.بيهوده نبود حتي بيهوده پرسه زدن در كوچه هاي كودكي و آن خانه قديمي با كاشيهاي هفت رنگش و رواقها وقوسها كه كودكي ام را در انحناي خويش شكل دادند واز خنكاي دالان گذشتم و به جواني رسيدم، بيهوده نبود آن همه دلبستنها و افسانه گرديها وآن گياه نارنجي رنگي كه عشق نام نهادمش كه در ابتدا شيرين بود و گوارا و وقتي كه از حلق مي گذشت تلخ مي گشت وناگوار
آه عشق عشق عشق چهره آبيت پيدا نيست
بيهوده نبود آن همه دوستي هاي بيهوده و رنجشهاي بچه گانه و قهرها وآشتي هاي مكرر آن گمشدن وپيدا شدن آن قلب دربه در
بيهوده نبود آن همه سياه مشقهاي بيهوده و پرسه زدنها در تاريكخانه هدايت و شبانه هاي شاملو و جاي خالي سلوچ و گريستن براي تنهايي مادرم و مادرش و مرگان و همه آن زناني كه با چادري سياه از سپيدي كاغذم گذشته بودندو خطي از دلتنگي برايم به جا گذاشته بودند
در آغاز و در پايان كلمه بود. وآن كلمه خدا بود
اشعارم

از سال 74 چاپ اشعارم در مجلات متعددي شروع شد
اولين بار شعرم در ماهنامه ايران فردا چاپ شد و بعد از آن در مجلات: گيله وا،آدينه،كارنامه،نافه، مهر،عصرپنج شنبه ، فرهنگ وتوسعه
در چهارمين جشنواره سراسري شعر دانشجويان كشور موفق به كسب مقام اول شدم

در سال 79 اولين مجموعه شعرم را به چاپ رساندم
كه حديثي پر آب چشم دارد و خاطراتي بد وبدتر اما به هرحال چاپ شد با نام كجاست من هر كجايي ام كه در سال 83 در
جشنواره كتاب اوليهاي فرهنگسراي بهمن به عنوان كتاب برگزيده معرفي گرديددر
پنجمین دوره كنگره شبهاي شهريور كه 24و25شهريور 1384برگزار شد به عنوان شاعر برگزيده انتخاب شدم
اشعارمن در سايت هاي: قابيل ، فرهنگ و ادبيات
داستانها

كار چاپ داستان را براي كودكان از سال 1380با انتشارات شباويز شروع كردم كه ناشري فرهنگي است و چشم اندازهاي دور را در نظر دارد شباويز تا به حال جوايز بيشماري را از جشنواره هاي جهاني كسب كرده است در داخل كشورهم چندين بار به عنوان ناشر برگزيده انتخاب شده است يكي از موفقيتهاي اخير اين انتشارات كسب جايزه مهم جشنواره بولونيا به خاطر دستاوردهاي شگفتش در عرصه هاي داستان وتصويرپردازي بود و معرفي چهره هاي شاخص هنري به جهان.من تا به حال شش كتاب در اين انتشارات به چاپ رسانده ام و هشت كتاب ديگرهم زير چاپ دارم.كتابهاي چاپ
شده
روباهي كه گول خورد
robahi

قند ونمك


لطيفه هاي بهارستان


در انتشارات گوهردانش هم دو جلد از داستانهايم مراحل چاپ را مي گذرانند اين داستانها هم، براي كودكان به نگارش درآمده اند فعلا نامشان قصه هاي خوشبوست ولي در آينده ممكن است نام ديگري براي آنها بگذارم
يك داستان ويك مجموعه داستان هم در انتشارات منادي تربيت زير چاپ دارم يك مجموعه حكايتهاي طنز را نيز از كتاب زهرالربيع بازنويسي كرده ام كه در انتشارات پيدايش به چاپ خواهد رسيد داستان ديگري را از من انتشارات قو در آينده اي نزديك به چاپ خواهد رساند